اون شب هم نباید با داداشم گرم میگرفتم - نباید بیشتر از اون چیزی که تو دلم بود بهش میگفتم، بیشتر از میزانی که برام وقت میذاره براش وقت میذاشتم.
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکایپ کرده مدت زیادی ساکت موندم، واقعا برای من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود - اون برادر کارشه، نه برادر من.
درباره این سایت